سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سزاوارترین مردم به کرم کسى است که کریمان بدو شناخته شوند . [نهج البلاغه]
به امید او

عروس و عروسک

عشق بچه عروسک است و عشق بابای بچه عروس

واین هردو عشق مقدس است و محترم

بچه رانباید سرزنش کرد که چرا  نمیفهمی که این عروسک بازیچه است بابا ترا به این سرگرم کرده است تا خودش  به عروس بپردازد جر وبحث هم جز اوقات تلخی و اعصاب خرد کنی فاید ه ای ندارد وقتی رشد کند وجوان 18 ساله شود

دیگر حاضر نیست به عروسک سرگرم شود   وعشقش عوض میشود دیروز عروسکش را نشان این وان میداد و با چه عشقی شانه به زلفش میزد و چه با حرارت اورا میبوسید ولی امروز عشقشش عروس است دختر جوان و زیبا جای بوسه عوض میشود حالا دیگر دست دختری را میگیرد وبه دوستان دخترش مینازد وبافخر باد وفیس گاهی دست بر گبسوانش

میکشد و گاه لب بر لبش وچه عشقی میکند که نپرس   نه دیگر او هرگز عروسکی را نخواهد بوسید وهیچگاه دستی بر سر زلف هیچ عروسکی نخواهد کشید   هرچند زیباترین عروسکها را برایش بخری   که چشمک برنند   اواز بخوانند و برقصند بچه بزرگ شده است رشد کرده است فهمیده است عروسک ارزش عشق ورزیدن ندارد   ولی عروس چی 

حالا اگر دیدی یکی بین عروس و کتاب    دومی را انتخاب میکند وبه عروس توجه نمیکند اوبجای عروس و عروسکش حالا کتابهای درسی دانشگاهیش را همه جا طوری پهن میکند که دیگران بفهمد که او رشته فلان درس میخواند اگر درمحیط وب باشد علم و کمالات علمی خود را در قالبها و شکلها عرضه میدارد     چه میفهمی ؟ جای عروس و عروسک  با کتاب عوض شده است اگر تازه دامادی  عروس ایستاده بالای سرش را که نگاه به او هر جوان مجردی را بهوس می اندازد ودلش را پاک میبرد نگاه هم نمیکند واگر نگاه هم بکند   اثری در او نمیگذارد چی جای عروس با کتاب و درس وبحث علمی عوض شده است

حالا اگر یک دانشجوی نخبه وممتاز دانشگاه معتبر ی در اخرین سال تحصیل با معدل عالی دانشگاه را رها میکند وبه جنگ با مهاجم   ودفاع کشور و ملت میرود و جانباز شیمیایی میشود وسالها با رنج و درد و سختی و زخم زبان و نیش دوست ودشمن مقاومت میکند و پس از سالها به شهادت میرسد  جای  چی عوض شده

چه عشقی  وچه بهجتی در ایثار و فداکاری  واز خود گذشتگی هست         بچه مشغول به عروسک و یا پسر غرق در عشق به یک دختر یا دختر سخت فریفته وعاشق یک پسر   کدام میتوانند بفهمند که فداشدن در راه زندگی دیگران یعنی چی من لباسهایم را دز سرما ی زمستنان در میاورم و باان روشنی ایجاد میکنم تا   قطار به توده سنگ بر نخورد و برای عده ای درد ورنج و عذاب فراهم نشود

جر و بحث و جدل چه سود دارد با متوقف در عروس وعروسک و درس ومشق وفهم وکتاب وشعر وهنر وغیره .بنابراین اکنون شاید متوجه شده ای که :

تا رشد ندهی   فکر عوض نشود و تا فکر عوض نشود   رفتار وگفتار و کردار تغییر نمی کند یعنی چی

با بچه دعوا کنی اخرش قهر میکند وباچشم اشک الود بخواب میرود وجز نفرت چیزی بد ست نمی اری

با جوان دعوا کنی که خوب این دختر عشق توست چرا دستش را گرفته ای و دور میگردانی چاقو میخوری وزخم بر میداری

دختری را سرزنش کنی که چرا عروسکت را به این وان نشان میدهی وبا خودت به همه جا میبری بگذار در خانه بماند

(در وب خود نشانش بده لااقل چرا انرا پیام میکنی خواهی شنید عشقم کشیده  تاکور شود هر انکس که نتواند دید )

فقط یک راه داری وان هم دست به اقدامی بزنی که او بفهمد که میتواند رشد کند ومرتب بالا و بالاتر بیاید دوره عروسک بازی و با عروس رقصی و دوست پسر ودختر فخری وعشق وعاشقی های رایجش را کوتاه کنی   تا با این رشد هم عروسک و عروس و هم کتاب و هم هنر و شعر وموسیقی و ذوق همه را ببیند وهیچک کس را سرزنش نکند وبا احدی

نزاع ننماید و خدای را شکر کند که بحمدالله از بچگی به پیری رسیده است ودعای پدر ومادرش که الهی پیر شی

مستجاب شده است ان وقت نه فقط از تو متنفر نمیشود بلکه ترا بهترین دوست و رفیق وشفیق خود می بیند 

دوست خوبم شنیده ای که تامرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد

میتوانی به وب ها سر بزنی ودرون خانه هارا ببینی و حرف وحدیث وعکس وشعر ومقالات  و لوگوها و... رانگاه کنی   واگر مدیری زحمت کشیده و مطلبی را در پیامرسان گذاشته است زحمت تو کم شده است تا مصداق عروس و عروسک وغیره  را مشاهده کنی و به راحتی بیینی هرکی کجاست از نوزاد تازه متولد شده تا پیر دم مرگ را میتوانی در این وبلاگها پیداکنی ولی مواظب باش به

کسی خرده نگیری ببین وبگذر واگر پیری یافتی درخواست دوستی با اوده وتقاضای تبادل لینک کن که با پیران نشستن و برخواستن و دل دادن ودل ستاندن دوره طفولیت و کودکی وخردسالی و جوانی و میانسالی را کوتاه تروبی خطرترو کم ضررتر میکند وکمال همنشین اثر خودش را میگذارد

نه اینکه بروی وتجسس کنی و عروسک بازان و عروس ذ لیلان و کتابخوانان و کتاب نویسان و غیره را بر انداز کنی که این کار سودی ندارد

ولی خودت را میتوانی برانداز کنی وببینی که بین دوره   نوزاد ی وکمال  پیری کجای کاری در چه عشق و عاشقی هی سرت درچه سودایی است با کی وباچی خوشی و چه چیز میتواند اشکت را دراورد گرفتن عروسکی یا جواب رد دختر و پسری

یا نیافتن حل معضل علمی عدم توفیق درورود به دانشگاهی  ویا شنیدن صدای مظلومی ودیدن رنج محرومی و مشاهده فقر مستمندی 

ویا فراق از جمال جمیل ان معشوق یگانه ای که همه عشقها سایه مجازی عشق به اوست انگاه تصمیم بگیری و حرکت کنی

تا زود پیر شوی( چون پیر درخانه هم پستانک وشیشه وهم عروس وهم عروسک دارد هم کتاب وکتابخانه پستانک را به وقت در دهان شیر خوار مینهد و عروسک را به وقت به بچه چند ساله اش

میدهد وخود مشغول عروس میشود پرده ها کشیده نیکوترین لباسهاش  پوشیده وشاد ترین اهنگ نواخته تاصدای بوسه هایش در میان موسیقی گم شود  وبدن عریانش را حتی  جماد ونبات وحیوانات  نبینند شب تا سحر به عشق محبوب عروسش را مینوازد و سحر به محبوبش می پردازد   صبح تا نزدیک عصر هم به عشق محبوبش در بوستان کتب سیر میکند وجمال جمیل مکتوب حبیبش را می نگرد واگر امر جهاد   وفداکاری پیش امد همه را گذاشته ولباس رزم پوشیده پیش قدم خط فداکاری و ایثار میشود اشکش را میتوان در اورد ولی نه با گرفتن عروسک

وازین قبیل امور و...)

   واگر میتوانی ازپیری هم بگذر و قبل از روز مردنت بمیر

 

تا به این حدیث شریف جامعه عمل پوشی    موتوا قبل ان تموتوا    (قبل ازانکه مرگ بسراغتان اید بمیرید )


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط 88/7/16:: 5:57 صبح     |     () نظر